زندگی رویایی

متن مرتبط با «یه روز از پیشت میرم» در سایت زندگی رویایی نوشته شده است

سر بزار رو زانوهات/ بازی کن با موهات

  • من نمیدونم چی باید بگمنمیدونم اصلا چیکار باید بکنمیه جمله استوری اون روز فهیمه شدیدا تو مخم هست ...دقیقا یادم نیست کامل ولی یادمه میگفت رسیدن به موفقیت با نجانب قشنگهبرای رسیدن به اینجا چه کارا کردم ... فقط اون بالایی میدونه :) و چقدر این روزا سر درد دارمخروار خروار طلا گرفتم گذاشتم یه گوشه که جمع بشه جمع بشه جمع بشه ، بشه یه رستوران !اون روز بیاد ، تکلیف این روزام چی میشه !میفهمی چی میگم ؟ خودمم دیگه هیچی رو نمیفهمم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بگم اگر نباشی کارم تمومه و بدون تو میمیرم

  • خب کلی نوشتم اومدم select all کنم فونت تغییر بدم دستم خورد پاک شد شبخیر, ...ادامه مطلب

  • یه بیت شعر میخواستم عنوان بنویسیم یادم رفت

  • فردا شب مهمون دارم از هفته قبل میدونستم مهمون دارم بهتره بگم خودم دعوت کرده بودم (خنده ریز)این یک هفته هر روز گفتم کارامو بکنم نمونه برای آخر هفتههممممه شون مونده برای آخر هفته ۲ روزه یکی از اقوام مهناز فوت شدهاین ۲ روز گفتم تو برو من هستم مهناز هم مثل من گروه داره ، زیر مجموعه داره ، عضو دارهاما کاراش ۱۰ برابر سنگین تر از من من چون همه چیزو رو اصول پیش بردم ، نظم دادم ، خیلی اذیت نمیشم وقتم گرفته نمیشه اما مهناز مثل من نیست مثلاً من وظیفه هر ادمین یار و مشخص کردم ، ماهانه وظیفه هاشون مشخص شده . دیگه نمیخواد برم بگم تو اینجوری کن تو اونجوری کناما دیشب من تا ۲ و نیم شب داشتم کار هارو برای ادمین یار ها تقسیم میکردم یه ریز تو دلم غر هم میزدم که این چه وضع مدیریت کردنه دختر :|......درکش میکنم بخاطر همین این چند روز همه چیز و ول کردم کاراشو دارم میکنم وقتی عزیز جون من فوت شد هیشکی نبود جای من باشه من هر روز به هر ادمین همکار ۲۰۰ تومن ۳۰۰ تومن جریمه میدادم بخاطر اخطار ها غم نبینه هیچ کس غم دیدن خیلی‌ سخته .....همیشه برای بچه ها پنکیک درست میکردم میگفتم بچه دار بشم براش صبحونه های متفاوت درست میکنمسپهر ۲ تا دندون پایین داره با یه نصفه بالا هنوز نمیتونم تنوع غذایی زیادی داشته باشم براش اما اولین پنکک و امروز براش پختم برچسب‌ها: قلب_مادر بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نزارین این روزا بپوشم

  • یک‌ ماه هست که مچ دست چپم خیلی درد می‌کنه در کل بخاطر استفاده خیلی‌ زیاد از گوشی ، دستام درد میگیره ، اما مچ چپم دیگه خیلی بودبه گفته حامد ورزش های اصلاحی انجام دادم ، دمبل و وزنه هارو سبک کردم و کلا فعالیت با دست چپ و به حداقل رسوندماما دردش زیاد فرق نکرد و امروز عاملش و پیدا کردم ! من فرمون و کلا با دست چپ میگیرم و کنترل میکنم و خب این یک ماه اخیر من خیییییلی پشت فرمون بودم ، و حس میکنم این مدل فرمون گرفتن تأثیر اصلی رو داشتهامروز تمرین میکردم که فرمون رو دو دستی 10:10 بگیرم ، اما تا حواسم پرت میشد می‌دیدم بازم دست چپم بالای فرمون هستش .قلبم یجوری هستش نمی‌دونم اسم این حال و هوا چی میشه اصلاً نمیدونم اسم این احساس چیه برای توصیفش فقط میتونم بگم یجوریه ... خیلی وقت بود این مدلی نشده بود بهونه گیر شده ، اونقدر که دیروز غر زدم در رابطه با کارای خونه آخر یهو وسط معرکه ول کردم اومدم اتاق دراز کشیدم حامد اومد بالا سرم گفت بگو چی شده ، چرا ریختی بهم ؟نمی‌دونم بخاطر فشار های این اخیر هستش ، بخاطر چی هستش ......+ میشه وقتی عادت ماهانه هستم نزارین من پاشنه بلند بپوشم ؟اون از اون ماه که دنبال خونه و دندون پزشکی بودم ۱۰ سانت داشته پام بوداینم از امروز و مشکل اینجاست که امروز هرجا که کار داشتم ، جا پارک کلی از اون مکانی که میخواستم برم دور بود .+ گفتم خسته شدم از مدل ابرو هام کلا مدلش عوض بشه گفت حیفه ابرو به این پهن و بلندی رو نازک کنم گفتم مدلش تغییر کنه راضی ام .+ دیروز یهویی برای امشب شام مهمونی دعوت شدیمامروز کلی بدو بدو که کارام واسه شب اوکی بشه یهو زنگ زدن کنسل شد :/ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حال یه ایران بده

  • ۲ هفته استعلاجی حامد تموم شد ۲ هفته یک روز هم استراحت نکرد لوستر زدن ، مهتابی ، خرید پرده ، خرید فرش ، تخت سنتی (هنوز موفق نشدیم بخریم ) ، تغییر لوستر آشپزخانه ، تغییر چندین باره دکوراسیون پذیرایی ، نصب گاز ، برش کابینت ، نصب فرتو کار ، باکس فر تو کار ، کلی خرید برای من برای سپهر برای خونه ، تلویزیون. عوض کردن کلی هالوژن سوختهحامد فحش میده من دعواش میکنم میگم فحش نده . اما واقعا می‌بره‌..‌‌.شوفاژ هارو دهن سرویس عوض کرده شوفاژ های ۱۲۰ ، ۱۸۰ رو باز کرده جاش ۸۰ بسته ! من همون روز تعویض خونه به حامد گفتم یکی از دیوار ها رو ، اول فکر کردیم شاید جا پیج ها برای قبل باشه اما بعدش فهمیدیم که خیر ... آقا توی این یک ماهی که خونه دستش بوده قشنگ نشسته فکر کرده چیا رو می‌تونه ببره . شوفاژ های پذیرایی ، اتاق سپهر و یکی از شوفاژ های نشیمن عوض شده دهن سرویس اول قبول نمی‌کرد ، عکس از خونه داشتیم ما ، عکس فرستادم که این شوفاژ طولش تا این قسمت دیوار بود الان تا اینجا هست ، برند شوفاژ ها عوض شده ، شده لورچ . وقتی فیلم و عکس فرستادیم دیگه سکوت کرددرب توری بالکن ، یا پنجره هارو باز کرده بردهدر یکی از کابینت هارو باز کرده برده قفل کمد دیواری :|ما اومدیم خونه رو دیدیم یدونه هالوژن خاموش نبود و وقتی تحویل گرفتیم کلی هالوژن سوخته ‌‌...راجب سند زدن خط تلفن ، اول که می‌گفت خونه تلفن نداره :| بهش گفتم آقای فلانی من گوشی تلفنی که به پریز زدین و فلان قسمت بود و دیدم مگه میشه تلفن نداشته باشه! گفت که نه تلفن خیلی‌ وقت هست که قطع هستش و ...... حامد گفت باشه اشکال نداره قطع هستش بیا به نام بزن تو مخابرات فهمیدیم قطع که نبود هیچ ، مسئول مخابرات گفت نت شرکت آسیاتک روی خط هست ! پیگیر شدم میبینم حتی اشتراک داره ، , ...ادامه مطلب

  • شایع میگه بهم خوش نمگذره هرجا میرم حاجی

  • دیشب حامد مثل آب رو آتیش شد براماصلا همه ی اون حس و حال بد و شست و بردتلاشش قابل تحسین بود گل خریده هوبی خریده کیت کت خریدهنمیگم حالم بخاطر شکلات خوب شد یا بخاطر دیدن توجه ش حرفاش حالم و خوب کرد لبخند میزنماین 2 روز 4 تا بی بی چک تست کردم و همه منفی بوده یه آخری هم منفی بشه , ...ادامه مطلب

  • یه نفر توی دلمه

  • یهو جو میگرتتپخش و روشن میکنی و گوشیت و کانکت میکنی بهش ولوم بالا بیس و میبری رو 20شروع میشه  بگو به همه یه نفر توی دلمهنشونم بده به همه آخه من دوست دارمتو که بلدی دلو از من ببریتوو دلم تو یه نفری آخه, ...ادامه مطلب

  • تخلیه ذهن

  • بگو من براتو چی کم گذاشتم تو چشام نگاه کن من دوست داشتممن که جز تو کسی رو تو زندگیم نداشتم یه تلنگر بزن بگو که خوابمدیگه نمیگی بهم که دوست دارم بی تو انگار که من یه چیزی کم دارم  اینم از اون موزیکاس ک, ...ادامه مطلب

  • روی دو جفت چشمبودن ... چی از این لذت بخش تر

  • جوابت و ندادم چون میدونی جواب کامنت توی نوشته هام نمیدم به شدت از زندگیم راضی هستم ، چون از چیزی که فکر میکردم رویایی تر و رضایت بخش تر هستش تفاهم منو حامدم یه چیز باورنکردنی هستش این همه زوج دیدم مثل, ...ادامه مطلب

  • با احساسات بازی میکنن

  • میدونی آنچنان اهمیت نداشت شرایطی که بوجود اومده بودنه ناراحت بودم نه خوشحالاما امروزشبکه 6 که داشت مشهد نشون میدادمداح داشت میخوند ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمدعلمدار خوش آمد علمدار خوش آمدسردار حسی, ...ادامه مطلب

  • طولاني از هر در

  • میدونی  گاهی به خودم میگم باید حتما اینجوری گند میزدی به همه چیز که بعدش آدم بشی؟ ظاهر قضیه اوکی هستش، حامدم خوشحال و خرسند از تغييرات جدید هر بار که متوجه یه تغییر جدید من میشه بغلم میکنه پیشونی منو , ...ادامه مطلب

  • تازیگیا خیلی توی چشمم

  • شنبه صبح خواب موندم تقریبا بعد 2 هفته مرخصی روز اول بود میرفتم  سریع آماده شدم رفتم دنبال مامان و گذاشتمش مدرسه خودمم رفتم سمت مدرسه یا عجله من یا راه ندادن اون آقا  یا هرچیز دیگه  آینه به آینه شد و آ, ...ادامه مطلب

  • یه روز خونه ام

  • میدونی  قبلنا وقتی دایی مهرداد جمعه ها هی میگفت بریم بیرون من یه روز خونه ام درک نمیکردم چرا اینجوری میگه  ولی این روزا که صبح ها مدرسه ام و بعدظهر ها دانشگاه ، پنج شنبه هایی که تا ظهر میخوابیدم حالا , ...ادامه مطلب

  • بلاگفا هر روز کمرنگ تر

  • هرچقدر زمان میگذره  آمار وب نویس های بلاگفا میاد پایین تر منظورم وبلاگ های شبیه وب خودم  وبلاگ دوستان میری همه چنننند روزه آپدیت نشدن  تولد حامد یه پست به شدت بلند و بالایی میخواد  تا گرفتن عکسا از آت, ...ادامه مطلب

  • یه دنیا حس خوب

  •   وقتی اینجوری سورپرایزت میکنه حق داری دوسش داشته باشی یا نه؟  مگه داریم یه همکار اینقدر خوب  اینقدر خوشحال شدم بابت انگشتر نگین آبی که حد نداره  حامد میگه اگه بدونم یه انگشتر اینقدر خوشحالت میکنه ده, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها