من بدم میاد

ساخت وبلاگ

مشغول گوش دادن موزیک لیتو بودم و داشتم خاطرات دیروز و امروز و تایپ میکردم 

یهو مامان صدام زد 

یه قسمت از آشپزی کمک میخواست 

مشغول کار شدم و موزیک لیتو رو زیر لب زمزمه میکردم 

 

به تو ربط نداره که دیگه کیه تیکم
امشب کجا میرم و با کدوم اکیپم

 

یهو نگاه کرد گفت همین چرت و پرتا رو گوش میدی که اینقدر عصبانی هستی دیگه 

یا دیشب 

زانو درد شدید داشتم 

بابا میگفت از بس پشت میز نشستی که زانو درد داری 

 

واقعا نمیدونم پشت میز نشستن چه ربطی به زانو درد داره 

اصولا باید کمرم درد بگیره

زانو درد من فقط و فقط بخاطر کلاج ترمز زیاد و سر پا بودن و پله های مترو هستش  

 

من عصبی نیستم 

من بدم میاد میگی 5 دقیقه ای دوش میگیری ولی میشه 25 دقیقه 

من بدم میاد ساعت6باید بریم آرایشگاه 6ونیم حاضر میشی میریم 

من بدم میاد جایی میریم به ظاهر خودت نمیرسی 

من بدم میاد عسل بالوس بازی وگریه چیزی میخواد براش میخری 

من بدم میاد میگم مسائل خصوصی منو پیش دیگران بازگو نکن ولی میکنی

من بدم میاد میگم کی میرسی میگی 10 دقیقه دیگه ولی 1 ساعت بعدش هم نرسیدی

و این برای هزار بار من بدم میاد تا خواستگار خونه میاد و میره کل فامیل میفهمن و بهم میگن الهام باز این چه ایرادی داره میخوای بگی نه 

 

من

بدم 

میاد 

 

حالا تو میخوای اسمش و بزار عصبانیت 

 

 

 

 

+ امروز 6 بار اومدم و نوشتم 

تازه 7مین بارش و هنوز کامل نکردم تا تایید کنم 

زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 209 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 8:21