تو پیذیرایی مشغول حکم سه نفره بودیم
گوشی هم نمیدونم کجا بود اما وصل بودش و داشت میخوند
چند ساعت بود داشت میخوند
دیروز بعد از اون گندی که زدم و پاک شدن همه چیز موزیک سنتی ریخته بودم تا تو خونه پخش بشه فعلا بینش تتل چیکار میکرد نمیدونم
تتل شروع شد موزیکش آشنا نبود برام گفتم خو بزار بخونه 3 دقیقه ای تمومه دیگه
تاااااا
خواننده میگه :
یه فرهنگ نامه بی کلمه عشق شدم
چقدر از دست همه ک./.س./.کشا ، جا./.کش شدم
سرم اومد بالا
نگاه بابا و همسری به چشام
ورقا رو ریختم پایین بدو دنبال گوشی رفتم
دوییدمااا
مگه گوشیم و پیدا میکردم
مگه ریموت سیستم و پیدا میکردم
اینم که میگفت همه پژمرده کوچیک عین م./.مه های گلشیفته
عسل هم رادار هاش روشن شده بود اومده بود گوش میکرد چی میگه
حامد هم میگفت الهاااااااااااام اینو ساکت کن
برقشم نمیشد قطع کنم تا خفه بشه
با تاسف بابا نگاهم میکرد
تا گوشی رو زنگ زدم پیدا شد خفه ش کردم
یجوری نگاهم میکردن اعضای خانواده
گفتم خو مگه من خوندم آخه !!!
مکانیک
قدیمی بود ولی دوسش میداشتم
کلا بازی های جیسون و دوست دارم
زندگی رویایی...
برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 213